یک عکس و ... دیگر هیچ / پیشکش به مارسل ولی پور

1 :
پشت تنهایی ام هوار زدم
مثل زنبور های بی کندو...
باد ما را به هر طرف می برد
هر کجا...هر کرانه و...هر سو
نذر کردم به ضامن زنبور
نذر کردم به ضامن آهو ...
2 :
پشت تنهایی ام هوار زدم
پشت دیوار نیمه کاره ی چین
دور دور از کرانه های تنم
مثل یک روح از سیاست و دین...
اتفاقی که اتفاق افتاد :
با جداییّ نادر از سیمین ...
3 :
پشت تنهایی ام هوار زدم
خواب کردم حضور حوصله را
از " ونک" تا خود " امام حسین "
فحش بستم جناب حرمله را
توی تاریخ بعد ازین باید
بشمارند مردهای حامله را ...
4 :
قاصد روزهای ابری من
داروگ...نه...که یک پرستو بود
ریشه ام مثل مادرم گم شد
جای من توی قعر پستو بود
هر چه گفتند ما عمل کردیم
گاو در چشم ما " ارسطو " بود
5 :
مثل فرزند های بالقوه
در همین آبهای سرگردان
پوست انداختن بدون هراس
لای این خواب های سرگردان
قطع یک عضو _ مثل قطع نخاع
زیر جوراب های سرگردان ...
6 :
خواب هایی چقدر طولانی
مرگ مغزی بدون بیماری
سرنوشت گلوله ای زخمی
خواب رفتن در عین بیداری
ترس از شیشه های نوشابه
ترس از واجبیّ ٍ اجباری
7 :
پشت تنهایی ام هوار زدم
عصر روزی که دل به او دادی
مثل " دیوید لینچ " زانو زد
اصغری با جنون فرهادی ...
گم شدم - پشت پلک های خودم
پشتٍ یا مرگ یا که آزادی...
8 :
پشت این روزهای سرد و سخیف
ضربه را باید از " رمق " بخورم
لای این شعرهای بی مصرف -
لای تاریخ مان ورق بخورم ...
خسته ام / از خودم / و از دنیام
می روم / تا کمی عرق بخورم ...