نشست دوستانه ي ما در بابلسر

حكايت اين سه دوست
{ ياغي تبار /حاج رستم بگلو / حنيف }
---------------------------------------------------------------------------------
يه رباعي قديمي رو با تمام وجود تقديم مي كنم به آزاده صالحيان عزيز
حتی روزی کــه دـید تنـها مانده
"بـایـد بـرود سـر به سـرش نـگذارید"
سوگند به خورشید که تنـها مانده...
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دوست و استاد خوبم جناب آقای جعفر نژاد لطف کردن و
شعری رو به بنده تقدیم کردن که از ایشون سپاسگزارم
http://sobheghazal.blogfa.com/post-200.aspx
------------------------------------------------------------
یه غزل خیلی قدیمی
به دوست اندیشمندم مهدی بابایی
" مسافر کنار ریل "
سوت قطار و یک مسافر تنها ... کنار ریل
یک مرد خرقه پوش / در گل ِ گرما ... کنار ریل
حاشا نشسته روی کیف بزرگی پر از سوال ...
سرشار از چرا ، چگونه و آیا ؟؟!! کنار ریل .
" هر نرّه گاو ِ گند چاله دهانی " نشسته است
مسخ ِ غرور ِ مرد را به تماشا ....
کنار ریل_پس مانده های آخرین پک ِ سیگارتوی باد
قیقاچ می زنند و .... دور از اینجا ...
کنار ریل / یک مرد زندگی به کام دلش نیست /
زندگی : یک خط ممتد است تا ته ِ دنیا........
کنار ریل / یک سوسک روی بهت فال ورق لیز می خورد
می ترسد از نگاه ها ... که مبادا کنار ریل
مردم به رفتنش ... به آمدنش مبتلا شوند
...کافکا و ... ایستگاه و ... سعدی و ... لیلا...کنار ریل
0 0 0
رد می شود قطار ... از بغل ِ مرد ِ بی حواس
در خاک و خون نشسته ساحل و دریا ... کنار ریل
" زمستان 78 "
0000000000000000000000000000000000000000000000
یه غزل قدیمی
" که با تمام وجود تقدیمش می کنم به هرمز علی پور عزیزم

{ عکس : رستم اله مرادی - هرمز علی پور- منصور خورشیدی }
ماهی از جزر و مد آنتن ها / من ولی از غم زباله شدن
مار ماهی درون آغوشم ...سرنوشتی بجز مچاله شدن
درد دراستخوان جیوه ای ام..سکه ماه را ورق می زد
اتفاق /اتفاق می افتاد/خاصه درابتدای واله شدن
چای دراستکان نامرئی/سهم باران همیشه فانوس است
میهراسم که شرح تن بشود/پولک سرخ استحاله شدن
سهم زردشت های بی لنگر/سنگ قبری همیشه لرزان است
سرنوشت مرارقم می زد/بامقامات باغ :لاله شدن
تیترامروزنشریات غریب...زرد- آبی-سپید-نارنجی:
"مرددیوانه ای که می خندید/ماهی ازترس سرمقاله شدن
ماه!ای ماه !تل خاکستر! عطر نارنج را پریشان کن
"در دهانم پرنده بسیار است "از تکاپوی هم سلاله شدن
هاله ی نور منبسط گاهی /دور افیون ماه می گردد
من که دیوانه ام نمی فهمم/ازکرامات درد،هاله شدن
000
سنگ قبری که جزرومد رادید/با کلاغان باغ می خندید
" جامه خضر را نمی خواهم /از هراس هزار ساله شدن "
---------------------------------------------------------------------------------------
یه غزل قدیمی رو باز نویسی کرده
تقدیم می کنم بدوست خوبم حسین ساهور { که این روزها بدجور به دعای شما نیازمنده }

چهره ی زنی در باد
تمام حجم تنم می تند تمام طول تنت را
بکش هراس ندارم من از ... بکش گلنگدنت را
پرنده های زیادی به ارتفاع ماه رسیدند
تو در برابر من ایستاده ای ... و پر زدنت را -
به پای هیچکسی جز پرنده های ذهن من ننویس
نهنگ در دهنم می چشد ادامه ی بدنت را
اشاره ای شده ای ...چشم ها برای بردن روحت
برای خوردن انگور می کنند پیرهنت را ...
0 0 0
بکش گلنگدنت را... نترس از ادامه ی بازی
"تو هیچوقت ندیدی ... درون نور ماه زنت را ..."
اسفند گان 3740
000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
چند رباعي نه چندان جديد كه تقديم مي كنم به سميرا چراغ پور عزيز :
انگار همان كه بوف كورم كرده
با دست خودم زنده بگورم كرده
" زن ها " همه شيطان رجيم اند خدااااا
لعنت به كسي كه از تو دورم كرده
000
پاهاي برهنه در سفر مي ميرند
در دامنه هاي پرخطر مي ميرند
دنياي بزرگ سهم نامردان است
مردان بزرگ زودتر مي ميرند
000
كورند و كسي به فكر بينايي نيست
پنهان شده اندودست پيدايي نيست
من ميخواهم به روستا برگردم
در شهر براي مردها جايي نيست
000
" به سيد اهل انديشه م .خ "
با ياد تو ماه برملا خواهد شد
خورشيد بلند مبتلا خواهد شد
ترديد نكن اگر نيايي سيد !
اين خاك دوباره كربلا خواهد شد
------------------------------------------
دوست خوبم نيما صفار لطف كرده و در هفته نامه گلشن مهر چند شعر از
بنده چاپ كردن كه ازش سپاس گذارم .
اين هم آدرس سايت هفته نامه :
http://www.indexiran.ir/directory/linkpreview.aspx?linkid=4762
-----------------------------------------------
آخرين سپيد به حامد حاجي زاده
من
با خودم
حرف ها كه نمي زنم
از چهره ام جدا ها نمي شوم ...
از راه ها و پنجره ها بالا ها نمي روم ...
در خودم
حرف هاي پايين هايي ست
كه از تنم
جداها نمي شود ...
.
قبل از نوشتن رباعی نظر شما رو به جمله ای جلب کنم که
بی ارتباط با مسایل اخیر من و سید مهدی موسوی نیست:
" اگر یک فکر احمقانه را حتی پنج میلیارد نفر هم
قبول داشته باشند باز هم آن فکر احمقانه است " مارکس
پاییز شدم ... که در دلم جا بشود
لبریز شدم ... که در دلم جا بشود
خورشید برای " شمس " کوچک شده بود
" تبریز " شدم که در دلم جا بشود
۰۰۰
اندوه و ... دیازپام و ... خوابی در مه
تدفین ِ تمام ِ آفتابی در مه
دلتنگی و ...بوف کور و ...مردی در باد
محکوم شدن به تختخوابی در مه ...
000
بندي كه گره خورده به هر نافي بود
" يك مرد " براي كشتنش كافي بود
سرهنگ ، اگر چه تلخ ، تنها ... دلتنگ
در ذهن خودش هنوز " قذافي " بود
مجله وسایت ادبی شعرمحض راه اندازی شد
http://www.sheremahz.com/ === http://yekidige.blogfa.com/ وبلاگ هواداران غزل محض برخي از دوستان خوبم لطف كردن و شعراي خوبشونو به من اهدا كردن كه از همه شون متشكرم http://loulian.blogfa.com محمد صباغي عزيز/ http://sobheghazal.blogfa.com/post-200.aspx استاد سيداحمد جعفر نژاد عزيز http://piadero.ir/portal/index.php?do=category&id=6 سايت ادبي پياده رو http://www.seda-tanha-bood.blogfa.com/8912.aspx عباس دامغانيان عزيز http://www.mirdasht.blogfa.com/post-30.aspx آزاده صالحيان عزيز و دوست داشتني http://vajheha.blogfa.com/ يلدا ... دوست سابق من http://rahman-gholami.blogfa.com رحمان غلامي عزيز / http://raddepayemoj.blogfa.com/ سيد سرالله حسيني عزيز http://www.arooz.com/index/archive/no-twenty/post-1085.php نشریه ادبی عروض
http://www.seda-tanha-bood.blogfa.com/8912.aspx